دمیتری مندلیف کیست؟ بررسی جامع تاریخچه و فعالیت‌ها

یاسمین روحانی نیم‌رخ

.

در میان نام‌های بزرگ تاریخ علم، کمتر کسی به اندازه دمیتری ایوانوویچ مندلیف (Dmitri Ivanovich  (Mendeleev  توانسته است چنین تأثیر عمیق و ماندگاری بر درک ما از جهان مادی بگذارد. نام او برای همیشه با شاهکار علمی‌اش، یعنی جدول تناوبی عناصر، گره خورده است؛ جدولی که نه تنها عناصر شناخته شده زمان خود را سازماندهی کرد، بلکه با نبوغی شگفت‌انگیز، وجود و ویژگی‌های عناصری را که هنوز کشف نشده بودند، پیش‌بینی نمود. اما مندلیف فراتر از یک شیمیدان و خالق یک جدول بود. او یک دانشمند جامع‌نگر، یک میهن‌پرست روسی، و یک متفکر نوآور بود که در زمینه‌های مختلفی از صنعت نفت گرفته تا کشاورزی و اقتصاد، فعالیت‌های تأثیرگذاری داشت.

این مقاله یک سفر عمیق به زندگی، دستاوردها، چالش‌ها و میراث این دانشمند برجسته است. ما از تولد او در سرمای سیبری آغاز می‌کنیم، به راهروهای دانشگاه‌های اروپایی سر می‌زنیم، لحظه الهام‌بخش خلق جدول تناوبی را بازسازی می‌کنیم و تأثیرات گسترده فعالیت‌های او را بر علم و صنعت مدرن بررسی خواهیم کرد. با ما همراه باشید تا بفهمیم چرا دمیتری مندلیف شایسته لقب “معمار دنیای ماده” است.

تولد در تبعید: سال‌های اولیه زندگی مندلیف در سیبری

داستان زندگی دمیتری مندلیف در ۸ فوریه ۱۸۳۴ در شهر کوچک توبولسک در قلب سیبری آغاز شد. این منطقه بیشتر به عنوان سرزمینی برای تبعیدیان سیاسی شناخته می‌شد و همین فضا، اولین درس‌های استقامت و مبارزه را به او آموخت. دمیتری کوچکترین فرزند در میان خانواده‌ای پرجمعیت بود (منابع تعداد دقیق خواهران و برادران او را بین ۱۱ تا ۱۷ نفر ذکر کرده‌اند). پدرش، ایوان پاولویچ مندلیف، مدیر یک گیمنازیوم (مدرسه متوسطه) محلی بود. مادرش، ماریا دیمیتریونا مندلیوا (کورنیلیوا)، زنی تحصیل‌کرده، باهوش و فوق‌العاده بااراده بود که نقشی حیاتی در شکل‌گیری آینده پسرش ایفا کرد.

تراژدی زود به سراغ خانواده مندلیف آمد. در همان سالی که دمیتری به دنیا آمد، پدرش بینایی خود را از دست داد و مجبور به بازنشستگی شد. این اتفاق خانواده را در تنگنای مالی شدیدی قرار داد. در این شرایط بحرانی، ماریا مندلیوا مدیریت یک کارخانه شیشه‌سازی خانوادگی را بر عهده گرفت تا بتواند مخارج زندگی و تحصیل فرزندانش را تأمین کند. دمیتری جوان اغلب در این کارخانه وقت می‌گذراند و در همانجا بود که اولین جرقه‌های علاقه به فرآیندهای شیمیایی و صنعتی در ذهنش زده شد.

متأسفانه، این ثبات نسبی نیز دوام نیاورد. کارخانه شیشه در آتش سوخت و اندکی بعد، پدر مندلیف نیز از دنیا رفت. ماریا که اکنون تمام امید خود را به هوش و استعداد درخشان کوچکترین پسرش بسته بود، تصمیمی جسورانه گرفت. او با تمام سختی‌ها، دمیتری را برای ادامه تحصیل به پایتخت‌های علمی روسیه برد. این سفر طولانی و طاقت‌فرسا از سیبری به مسکو و سپس به سن پترزبورگ، نمادی از فداکاری مادری بود که به نبوغ فرزندش ایمان داشت.

تحصیلات و آغاز یک مسیر علمی درخشان

پس از آنکه دانشگاه معتبر مسکو از پذیرش مندلیف امتناع کرد، ماریا و دمیتری راهی سن پترزبورگ شدند. سرانجام، با استفاده از ارتباطات قدیمی پدرش، دمیتری موفق شد در مؤسسه اصلی پداگوژیکی (Main Pedagogical Institute) که پدرش نیز از آنجا فارغ‌التحصیل شده بود، ثبت‌نام کند. این مؤسسه معلمان را برای مدارس متوسطه تربیت می‌کرد و تمرکز ویژه‌ای بر علوم طبیعی داشت.

سال‌های تحصیل در سن پترزبورگ برای مندلیف با چالش‌های زیادی همراه بود. او از نظر مالی در مضیقه بود و سلامتی‌اش نیز تعریفی نداشت. تشخیص بیماری سل باعث شد پزشکان پیش‌بینی کنند که او عمر طولانی نخواهد داشت. با این حال، اراده پولادین و عطش سیری‌ناپذیر او برای دانش، بر تمام این موانع غلبه کرد. او با پشتکار فراوان مطالعه کرد و در سال ۱۸۵۵ با کسب مدال طلا به عنوان دانشجوی ممتاز فارغ‌التحصیل شد.

پس از فارغ‌التحصیلی، برای مدتی کوتاه به عنوان معلم در کریمه و اودسا مشغول به کار شد، اما روح کنجکاو او به دنبال افق‌های جدیدی بود. او به سن پترزبورگ بازگشت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته شیمی دریافت کرد. نقطه عطف بعدی در مسیر علمی او، سفری دو ساله به آلمان بین سال‌های ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۱ بود. دولت روسیه او را برای تحقیق و مطالعه به دانشگاه هایدلبرگ فرستاد. در آنجا، او فرصت یافت تا با برخی از بزرگترین شیمیدانان آن دوران مانند روبرت بونزن و گوستاو کیرشهف همکاری کند و با جدیدترین دستاوردهای علمی، به ویژه در زمینه طیف‌سنجی، آشنا شود. این دوره، دیدگاه علمی او را به شدت گسترش داد و او را برای کارهای بزرگ آینده آماده ساخت.

خلق شاهکار: تولد جدول تناوبی عناصر

پس از بازگشت به روسیه، مندلیف به عنوان استاد شیمی در دانشگاه سن پترزبورگ منصوب شد. او در حین تدریس و نوشتن کتاب درسی مشهور خود، “اصول شیمی” (Principles of Chemistry)، با یک چالش اساسی روبرو شد: چگونه می‌توان انبوه اطلاعات پراکنده درباره ۶۳ عنصر شیمیایی شناخته شده آن زمان را به روشی منطقی و قابل فهم برای دانشجویان سازماندهی کرد؟ این دغدغه آموزشی، به بزرگترین کشف زندگی او منجر شد.

زمینه‌های پیدایش: تلاش‌های پیش از مندلیف

البته مندلیف اولین کسی نبود که به دنبال یافتن الگو در میان عناصر بود.

یوهان دوبراینر (Johann Döbereiner) در سال ۱۸۲۹ متوجه شد که برخی عناصر را می‌توان در گروه‌های سه‌تایی به نام “سه‌گانه‌ها” (Triads) دسته‌بندی کرد که در آن‌ها، جرم اتمی و خواص عنصر میانی، میانگینی از دو عنصر دیگر است (مانند کلر، برم و ید).

جان نیولندز (John Newlands) در سال ۱۸۶۴ “قانون اکتاوها” (Law of Octaves) را پیشنهاد داد و بیان کرد که اگر عناصر بر اساس جرم اتمی مرتب شوند، هر عنصر هشتم خواصی شبیه به عنصر اول دارد، درست مانند نت‌های موسیقی. اما نظریه او به دلیل ناتوانی در پوشش همه عناصر، مورد تمسخر جامعه علمی قرار گرفت.

لوتار مایر (Lothar Meyer)، شیمیدان آلمانی، تقریباً همزمان با مندلیف جدولی مشابه تهیه کرده بود که در آن حجم اتمی عناصر را در برابر جرم اتمی آن‌ها رسم کرده و به یک الگوی تناوبی رسیده بود.

با این حال، نبوغ مندلیف در دو جنبه کلیدی از دیگران متمایز بود: رویکرد جامع او و جسارت بی‌نظیرش در پیش‌بینی.

جرقه الهام: داستان یک رویا و یک کارت‌بازی علمی

مشهورترین داستان درباره چگونگی خلق جدول تناوبی این است که مندلیف پس از سه روز کار بی‌وقفه، در رویا طرح کامل جدول را دیده است. اگرچه این داستان جذابیت دراماتیک دارد، اما واقعیت حاصل تلاش متمرکز و تفکر عمیق او بود.

روش مندلیف بسیار خلاقانه بود. او نام هر یک از ۶۳ عنصر شناخته شده را به همراه جرم اتمی و خواص شیمیایی کلیدی‌شان (مانند ظرفیت شیمیایی، چگالی، و نقطه جوش) روی کارت‌های جداگانه‌ای نوشت. سپس، مانند یک بازی “سولیتیر علمی”، شروع به چیدن و مرتب کردن این کارت‌ها بر روی میز کارش کرد. او به دنبال الگویی بود که بتواند تمام این قطعات پازل را در یک تصویر واحد و منسجم قرار دهد.

در ۱۷ فوریه ۱۸۶۹ (طبق تقویم جولیان)، او سرانجام به راه‌حل دست یافت. او دریافت که اگر عناصر را بر اساس افزایش جرم اتمی مرتب کند، خواص شیمیایی آن‌ها به صورت تناوبی تکرار می‌شود. این کشف، سنگ بنای قانون تناوبی بود.

قانون تناوبی: نبوغ مندلیف در سازماندهی عناصر

قانون تناوبی که مندلیف فرمول‌بندی کرد، بیان می‌داشت: “خواص فیزیکی و شیمیایی عناصر، تابعی تناوبی از جرم اتمی آن‌هاست.”

بر اساس این قانون، او عناصر را در ردیف‌های افقی (دوره یا تناوب) بر اساس افزایش جرم اتمی و در ستون‌های عمودی (گروه) بر اساس شباهت خواص شیمیایی مرتب کرد. اما کاری که مندلیف کرد، یک مرتب‌سازی ساده نبود. نبوغ او در چند تصمیم کلیدی آشکار شد:

اولویت دادن به خواص شیمیایی: در چند مورد، او مجبور شد ترتیب صعودی جرم اتمی را نادیده بگیرد تا عنصری را در گروهی با خواص مشابه قرار دهد. برای مثال، تلوریوم (Te) جرم اتمی بیشتری از ید (I) دارد، اما مندلیف بر اساس خواص شیمیایی، ید را بعد از تلوریوم و در گروه هالوژن‌ها قرار داد. او به درستی حدس زد که اندازه‌گیری جرم اتمی ممکن است خطا داشته باشد (که بعداً مشخص شد این تفاوت به دلیل ساختار ایزوتوپی است و معیار اصلی عدد اتمی است، نه جرم اتمی).

ایجاد جاهای خالی: این جسورانه‌ترین و انقلابی‌ترین بخش کار او بود.

فراتر از یک جدول: قدرت پیش‌بینی و جاهای خالی

برخلاف پیشینیانش که سعی داشتند تنها عناصر شناخته شده را در قالب نظریه خود بگنجانند، مندلیف آنقدر به قانون تناوبی خود ایمان داشت که وقتی الگوی او به هم می‌ریخت، مشکل را نه در قانون، بلکه در داده‌های ناقص می‌دید. او در جدول خود چندین جای خالی باقی گذاشت و با اطمینان اعلام کرد که این جاها متعلق به عناصری است که هنوز توسط علم کشف نشده‌اند.

اما او پا را از این هم فراتر گذاشت. او با استفاده از موقعیت این جاهای خالی در جدول، خواص فیزیکی و شیمیایی این عناصر ناشناخته را با دقت شگفت‌انگیزی پیش‌بینی کرد. او برای این عناصر موقتاً نام‌هایی با پیشوند سانسکریت “اکا” (Eka) به معنای “یک” انتخاب کرد.

مهم‌ترین پیش‌بینی‌های او عبارت بودند از:

  • اکا-آلومینیوم (Eka-aluminium): عنصری که باید زیر آلومینیوم قرار می‌گرفت. مندلیف پیش‌بینی کرد که این عنصر باید جرم اتمی حدود ۶۸، چگالی پایین و نقطه ذوب پایینی داشته باشد و اکسید آن فرمول   Ea۲O۳را خواهد داشت. در سال ۱۸۷۵، شیمیدان فرانسوی، پل-امیل لکوک د بوابودران، این عنصر را کشف و آن را گالیوم (Gallium)  نامید. خواص گالیوم به طرز حیرت‌انگیزی با پیش‌بینی‌های مندلیف مطابقت داشت.
  • اکا-بور (Eka-boron): عنصری که باید زیر بور قرار می‌گرفت. مندلیف جرم اتمی آن را حدود ۴۴ پیش‌بینی کرد. در سال ۱۸۷۹، لارس نیلسون در سوئد این عنصر را کشف و به افتخار سرزمینش، آن را اسکاندیم (Scandium) نامید.
  • اکا-سیلیکون (Eka-silicon): عنصری که باید زیر سیلیکون قرار می‌گرفت. مندلیف خواص آن را با جزئیات دقیق پیش‌بینی کرد: جرم اتمی حدود ۷۲، چگالی ۵.۵ گرم بر سانتی‌متر مکعب، و رنگ خاکستری تیره. در سال ۱۸۸۶، کلمنس وینکلر در آلمان این عنصر را کشف کرد و آن را ژرمانیوم (Germanium) نامید. خواص آن تقریباً کاملاً با پیش‌بینی‌های مندلیف منطبق بود.

کشف این سه عنصر و تطابق کامل ویژگی‌هایشان با پیش‌بینی‌های مندلیف، تمام شک و تردیدها را از بین برد و قانون تناوبی و جدول مندلیف را به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ علم تثبیت کرد. این موفقیت نشان داد که جدول او تنها یک ابزار سازماندهی نیست، بلکه یک ابزار قدرتمند تحلیلی و پیش‌بینی‌کننده است.

مندلیف، مردی فراتر از شیمی: فعالیت‌های دیگر

اگرچه جدول تناوبی شهرت جهانی برای مندلیف به ارمغان آورد، اما علایق و فعالیت‌های او به هیچ وجه به شیمی محدود نبود. او یک دانشمند جامع‌نگر بود که عمیقاً به پیشرفت اقتصادی و صنعتی کشورش، روسیه، اهمیت می‌داد.

صنعت نفت: مندلیف مطالعات گسترده‌ای روی صنعت نفت روسیه در منطقه باکو انجام داد. او برخلاف بسیاری که نفت خام را صرفاً برای سوزاندن صادر می‌کردند، بر اهمیت پالایش نفت و تولید محصولات پتروشیمی با ارزش افزوده بالا تأکید داشت. او نظریه “منشأ غیرزیستی” نفت را مطرح کرد و برای بهبود فرآیندهای تقطیر و ساخت خطوط لوله، راهکارهای علمی ارائه داد.

کشاورزی و کودهای شیمیایی: او به دنبال راه‌هایی برای مدرن‌سازی کشاورزی روسیه بود و آزمایش‌های گسترده‌ای را برای استفاده از کودهای شیمیایی به منظور افزایش بهره‌وری محصولات کشاورزی انجام داد.

اقتصاد و گمرک: مندلیف یک متفکر اقتصادی بود و در زمینه تعرفه‌های گمرکی و سیاست‌های تجاری به دولت روسیه مشاوره می‌داد. او معتقد به حمایت از صنایع داخلی برای رقابت با قدرت‌های صنعتی اروپایی بود.

هواشناسی و هوانوردی: علاقه او به گازها و جو زمین، او را به سمت هوانوردی کشاند. در سال ۱۸۸۷، او به تنهایی با یک بالون برای مشاهده یک خورشیدگرفتگی کامل به آسمان رفت و در حین پرواز، مشاهدات علمی دقیقی را ثبت کرد.

اندازه‌شناسی (Metrology): در سال‌های پایانی عمر حرفه‌ای، مندلیف به عنوان مدیر اداره کل اوزان و مقادیر روسیه منصوب شد. او این اداره را متحول کرد و استانداردهای دقیقی برای اندازه‌گیری در سراسر امپراتوری روسیه وضع نمود.

افسانه ودکای ۴۰ درصد: مندلیف و استاندارد نوشیدنی ملی روسیه

یک افسانه بسیار رایج در روسیه وجود دارد که دمیتری مندلیف را به عنوان مبدع استاندارد ۴۰ درصد الکل برای ودکا معرفی می‌کند. طبق این داستان، او در رساله دکترای خود با عنوان “بحثی در باب ترکیبات الکل و آب”، به این نتیجه رسید که این نسبت، ایده‌آل‌ترین غلظت است.

این داستان، با وجود جذابیت ملی‌گرایانه‌اش، صحت ندارد. رساله دکترای مندلیف درباره محلول‌های الکل و آب بود، اما به دنبال یافتن غلظت ایده‌آل برای نوشیدن نبود، بلکه پدیده‌هایی مانند انقباض حجم در هنگام اختلاط را بررسی می‌کرد. استاندارد ۴۰ درصد الکل (یا ۸۰ پروف) در واقع توسط دولت تزاری روسیه در سال ۱۸۴۳، زمانی که مندلیف تنها ۹ سال داشت، به دلایل مالیاتی و سهولت در محاسبه وضع شده بود. مندلیف صرفاً در دوران مدیریت خود بر اداره اوزان و مقادیر، این استانداردها را برای کنترل کیفیت تأیید و اجرا کرد.

زندگی شخصی، چالش‌ها و افتخارات

زندگی مندلیف سرشار از تضادها بود؛ از یک سو افتخارات بزرگ علمی و از سوی دیگر، چالش‌های شخصی و حرفه‌ای. او دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با فئوزوا لشیوا چندان موفقیت‌آمیز نبود. او بعدها عاشق آنا پوپوا، یک زن هنرمند و جوان شد. قوانین کلیسای ارتدوکس در آن زمان طلاق را بسیار دشوار می‌کرد و فرد باید هفت سال پس از طلاق برای ازدواج مجدد صبر می‌کرد. مندلیف با یافتن کشیشی که حاضر شد با دریافت پول این قانون را نادیده بگیرد، بلافاصله پس از طلاق با آنا ازدواج کرد. این عمل باعث ایجاد یک رسوایی بزرگ شد و اگرچه تزار الکساندر سوم شخصاً او را عفو کرد (با این جمله مشهور که “مندلیف دو همسر دارد، اما ما فقط یک مندلیف داریم”)، این موضوع احتمالاً در برخی مخالفت‌های بعدی با او بی‌تأثیر نبود.

یکی از بزرگترین تلخی‌های زندگی حرفه‌ای مندلیف، عدم انتخاب او به عنوان عضو دائمی آکادمی علوم روسیه در سال ۱۸۸۰ بود. با وجود شهرت جهانی و حمایت بسیاری از دانشمندان، او به دلیل آنچه بسیاری آن را ترکیبی از حسادت، محافظه‌کاری اعضای آکادمی و احتمالاً همان رسوایی ازدواجش می‌دانند، رأی نیاورد. این اتفاق باعث رنجش عمیق او شد.

موضوع بحث‌برانگیز دیگر، عدم دریافت جایزه نوبل شیمی است. او در سال‌های ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ نامزد دریافت این جایزه شد. در سال ۱۹۰۶، کمیته نوبل شیمی به نفع مندلیف رأی داد، اما آکادمی سلطنتی علوم سوئد در یک جلسه پرتنش، این تصمیم را رد کرد و جایزه را به هانری مواسان برای کشف فلوئور اهدا کرد. گفته می‌شود که نفوذ سوانت آرنیوس، دانشمند سوئدی که با مندلیف اختلاف نظر علمی داشت، در این تصمیم نقش کلیدی ایفا کرد. مندلیف در سال بعد (۱۹۰۷) درگذشت و طبق قوانین نوبل، این جایزه به افراد درگذشته اهدا نمی‌شود.

میراث ابدی: تأثیر مندلیف بر علم مدرن

دمیتری مندلیف در ۲ فوریه ۱۹۰۷ بر اثر آنفولانزا در سن پترزبورگ درگذشت. مراسم تشییع او با حضور هزاران دانشجو و شهروند قدرشناس برگزار شد که در دستان خود، جدول تناوبی را به عنوان نمادی از دستاورد بزرگ او حمل می‌کردند.

میراث مندلیف بسیار فراتر از یک نمودار آویخته بر دیوار آزمایشگاه‌های شیمی است:

  • سنگ بنای شیمی مدرن: جدول تناوبی زبان مشترک شیمیدانان در سراسر جهان است. این جدول نه تنها عناصر را سازماندهی می‌کند، بلکه روابط بین آن‌ها را نشان می‌دهد و به دانشمندان اجازه می‌دهد تا رفتار شیمیایی مواد را درک و پیش‌بینی کنند. تمام پیشرفت‌های بعدی در شیمی، از درک ساختار اتمی گرفته تا سنتز مواد جدید، بر پایه‌هایی استوار است که مندلیف بنا نهاد.
  • قدرت تفکر پیش‌بینی‌کننده: جسارت مندلیف در پیش‌بینی عناصر ناشناخته، یک درس بزرگ برای روش علمی بود. او نشان داد که یک نظریه قدرتمند، نظریه‌ای است که نه تنها پدیده‌های شناخته شده را توضیح می‌دهد، بلکه قادر به پیش‌بینی پدیده‌های جدید نیز هست.
  • عنصر شماره ۱۰۱: به پاس خدمات بی‌بدیل او به علم، عنصر رادیواکتیو و مصنوعی شماره ۱۰۱ که در سال ۱۹۵۵ توسط تیمی به رهبری گلن سیبورگ در دانشگاه برکلی کالیفرنیا کشف شد، مندلویوم (Mendelevium) با نماد Md نام‌گذاری شد. این افتخار ابدی، نام او را برای همیشه در جدولی که خود خلق کرده بود، حک کرد.

نتیجه‌گیری: دمیتری مندلیف، معمار دنیای ماده

دمیتری مندلیف از یک آغاز فروتنانه در سرمای سیبری برخاست و به یکی از غول‌های تاریخ علم تبدیل شد. او با ذهنی منظم، شهودی عمیق و شجاعتی مثال‌زدنی، توانست آشفتگی ظاهری دنیای عناصر شیمیایی را به یک نظم زیبا و منطقی تبدیل کند. جدول تناوبی او تنها یک دستاورد فنی نبود، بلکه یک پیروزی فلسفی بود که نشان داد در پس پیچیدگی‌های طبیعت، قوانینی ساده و فراگیر حاکم است.

او به ما آموخت که در علم، گاهی جاهای خالی مهم‌تر از فضاهای پر هستند، زیرا آن‌ها نمایانگر مرزهای دانش ما و چالشی برای کشف‌های آینده‌اند. زندگی و کار مندلیف، داستانی از پشتکار، نبوغ و تأثیر عمیق یک فرد بر مسیر تمدن بشری است. او به راستی معمار دنیای ماده بود که طرح اولیه ساختمان باشکوه شیمی مدرن را ترسیم کرد، طرحی که دانشمندان تا به امروز در حال تکمیل آن هستند.


یاسمین روحانی نیم‌رخ

با نویسنده مقاله آشنا شوید

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها